تحلیل بازی انتونی هاپکینز در سریال west world از نگاه استاد مهدی ارجمند
دوست من، قطعه جالبی که از انتونی هاپکینز فرستاده بودی را دیدم. این قطعه مربوط به سریال west world است. کاری که او انجام میدهد و مورد توجه تحلیلگر قرار گرفته مهندسی اجرا بر اساس کشف پاتکس های متن و تغییر مایم های ظریف در چهره است که در نهایت لحظات بازی در سکوت او را غنی و در عین حال دراماتیک کرده است. رمزگشایی علایم غیر کلامی در بازی هاپکینز توسط تحیلگر کاملا ذوقیست و بهیچوجه واجد قطعیت کاملا نیست، چون ماهیت پاتکس و تصویر یا اندیشه ای که بازیگر در لحظات سکوت با آن درگیر شده هرگز به تمامی برای تماشاگر آشکار نمیشود و در حقیقت بیننده تنها با حدس و گمان میتواند ادراک یا حسی متناسب با موضوع صحنه و حال روحی بازیگر را در اینگونه صحنه ها دریافت کند.
استیل بازی هاپکینز اصولا خویشتندارانه است و او در ذات خود یک بازیگر اداجیو رو به اندانته است. خودش در مصاحبه ای گفته که سناریو را قبل از فیلمبرداری دویست بار میخوانم!!! تحلیلگر با استناد به این جمله در پی کشف نوعی syntax یا ترکیب هوشمندانه معنایی در لحظه به لحظه اجرای اوست. من به تنوع حس و واکنش های صورت او اشاره میکنم که در عین ظاهر ناآگاه خود بنظر میرسد کنترل شده و اگاهانه است. نقطه ثقل صورت او دهانش است و میبینیم که چطور این اندام نقش مهمی در دینامیک چهره او بازی میکند.
وقفه هایی که تحلیلگر در بازی اش ایجاد میکند برای کشف پیچیدگی پنهان بازی اوست، نوعی پیچیدگی که زیر اجرایی روان و ساده مخفی شده؛ در بازی او نوانسهای چهره مرجح بر پالسهای شدید اندامهایی چون دست و پا هستند. حالتی که مثلا در پاچینو و هافمن زیاد به چشم میخورد. او volcanic نیست. برخلاف خیلی از بازیگران متد میلی برای برون فکنی های شدید حسی/عضلانی از خود نشان نمیدهد. در عوض با نوعی ارامش هیپنوتیک برای مسحور کردن بیننده و همبازی روبرویش جلو میرود. به جزییات اهمیت زیادی میدهد. ارادتش به لارنس اولیویر نیز به همین دلیل است.
از کلمه obsesion یا وسواس در مورد گزینشها و سخت گیریهای اولیویر در کاراکترسازیهایش استفاده میکند. خونسردی انگلیسی در منش و سلوکش بارز است و ان لبخند همیشگی مانع میشود تا از حد تعادل خارج شود و شکل یک بداهه ساز وحشی و شوریده را به خودش بگیرد. خصیصه ای که در همتای انگلیسی اش ریچارد چمبرلین وجود داشت و باعث اجرایی عجیب و شورانگیز در عشاق موسیقی ساخته کن راسل شد. هاپکینز محتاط خجالتی و بغایت هوشمند است. تیک غالب رفتاری اش حرکت زبان به دور و گوشه لبهاست که ما را به یاداشاره فروید به شخصیتهای دهانی میاندازد.
هاپکینز به هنگام دیالوگ گویی و ادای عبارات بلند الگروست. یعنی هم سریع الذهن است و هم تند گو، منتهی اصراری به بلندگویی و مصرف انرژی بالا ندارد (برخلاف پاچینو) او با ایجاد وقفه و سکوت و تعمق در پاتکس خود و هیجان گری اش را کنترل میکند. برای بازیگری که تیک عضلانی یا اندامی دارد کنترل ان در کاراکترهای مختلف دشوار است ولی هاپکینز در بقایای روز این کار را انجام داده، خدمتکاری که کمتر حرف میزند و بیشتر گوش میکند. دهانش در این فیلم بیشتر بسته است و نگاهش عمیقتر شده. یاد اور نگاه خاموش و پر معنی ترنس استمپ در کلکسیونر. (ویلیام وایلر ) در اینکه هاپکینز بازیگر باهوش و پخته ایست هیچ شکی نیست ولی انچه در این کلیپ جالب توجه است دقت و کنجکاوی تحلیلگر در رمز گشایی کار اوست. در واقع او پاتکس های ذهنی خودش را در ایهام موجود در بازی هاپکینز جاری کرده و از همین رو به نتیجه ای درخشان رسیده است.
به قلم استاد مهدی ارجمند
بدون دیدگاه